۸ پارت ۱۲

نامجون: اووو چه بامزه
ذهن نامجون: واااااات چرا اون باید ا٫تو بغل کنه خیییلی عصابم خورده

ذهن شوگا: ا٫ت واقعا یه فرشتس هیکل خوب و چهره زیبا و از اینا مهم تر مهربونی با ادبی کم بود که دست پخت مهشرشم اضافه شد الحق که فرشتس

تهیونگ: آممم بچه ها من دیگه تحمل ندارم میخوام زود این فرشته پیشمون باشه

جیمین: آره نامی منم همینطور

(وبقیه هم تعیید کردن)

نامجون: خوب حق با شماست بنظر منم دیگه بهش بگیم
(نامجون با ا٫ت اینگیلیسی حرف میزنه)

نامجون: ا٫ت
ا٫ت: جانم‌ چیزی شده؟
نامجون: خوب راستش تو این مدت که پیشمون بودی من و بقیه به یه تصمیمات رسیم
ا٫ت: خووووب!!!چی شده؟
نامجون: ا٫ت من ازد میخوام که به ما یعنی بی تی اس ملحق شی
ا٫ت: چیییی (تعجب)
نامجون: میدونم شاید دوست نداشته باشی که با هفتا پسر تو یه جا باشی ول......
(ا٫ت حرفشو قطع کرد)
ا٫ت: من قبول میکنم
نامجون: چیییییی (خیلی تعجب)
ا٫ت: همون اول که شمارودیدم میدونستم
نامجون»هوراااااااااا
بچه ها ا٫ت قبول کرد (کره ای)
اعضا:🥳🥳🥳🥳🥳🥳🥳

(همشون رفتن و ا٫تو بغل کردن)

جین: عالیه بریم این موضوع رو به منیجرا بگیم

شوگا: صبر کن

جین: چی شده؟

(شوگا همه ماجرا رو برای اعضا تعریف کرد)

جیهوپ: خوب با این حساب ا٫ت تو خطره

تهیونگ: ولی من متمعینم که یه راهی هست

کوک: من یه فکری دارم

نامجون: چی؟

کوک: ما خود ا٫ت رو میفرستیم تا با منیجرا صحبت کنه مگه اونا عاشقش نشدن خوب قطعا قبول میکنن و ا٫ت هم میتونه از خودش دفاع کنه ولی برای اهتیات ما از دور هواشو داریم

نامجون: اگه ما حواسمون بهش باشه خوبه

(نامجون نقشرو به ا٫ت گفت)

ا٫ت: باشه قبوله ولی باید قول بدین منو تنها نزارین

(همه اعضا قول میدن و راهیه دفتر منیجرا میشن)

ا٫ت ویو
رفتم در زدم و بعد از تعیید وارد شدم و درو پشت سرم بستم از شانسم همون دومیه اونجابود

منیجر۲: اووووو میبینم که فرشتم از راه رسید کاری باهام داشتی بیب (لهن شیطانی)

ا٫ت:.......................................................‌......‌‌‌‌.

خماری😁
خوب تا پارت بعدی
خداحافظ 👋🏻😘
دیدگاه ها (۳)

۸ پارت ۱۳

۸ پارت ۱۴

۸ پارت ۱۱

۸ پارت ۱۰

شوهر دو روزه. پارت۷۷

باورم نمیشه قشنگام...هنوز یه هفته نشده....هفتادتایی شدنمون م...

love Between the Tides³⁰چند دقیقه بعد تهیونگ به سرعت رفتم سم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط